درباره تاب آوری چیزی به گوشتان خورده است؟ منظور از این اصطلاح را میدانید؟ میتوانید حدس بزنید معنایش چیست؟ تاب آوری روانی یعنی توان دوباره بلندشدن از زمین؛ یعنی بازگشت به زندگی عادی پس از تجربههای تلخ و سخت. شما چقدر تابآور هستید؟ قبول دارید که در روز و روزگار امروز بیش از هر زمان دیگری به تقویت مهارت تاب آوری در خود نیاز داریم؟ در این مقاله، میخواهیم برایتان از این مقوله مهم بیشتر بگوییم.
اگر بتوانیم در مواجهه با ناملایمات تاب بیاوریم و بهرغم سختیها به رشد و زیستن شادمانه ادامه بدهیم، یعنی تاب آوری در ما زیاد است.
تاب آوری چیست؟تاب آوری معجزهای رفتاری است که ما را به زندگی عادی برمیگرداند. اگر این ویژگی و توانایی را در خود تقویت کنیم، بعد از تجربه رنجها و غصهها، فشارها و شکستها، و تلخیهای زندگی میتوانیم دستها را به زانو بگیریم و دوباره از جا بلند شویم. تاب آوری کمکمان میکند زخمها را التیام ببخشیم و لحظهها را شادتر و آرامتر زندگی کنیم.
تعریف تابآوریبرای اینکه دقیقتر وارد بحث شویم، خوب است قبل از هرچیز، تعریف تاب آوری در روانشناسی را مطرح کنیم. این اصطلاح در روانشناسی به این شکل تعریف میشود:
تابآوربودن یعنی داشتن انعطاف لازم برای بازگشتن به حالت عادی. کسی که این ویژگی را در خود دارد و آن را تقویت میکند، کسی است که با ناامیدی، شکست و سختی روبهرو میشود؛ اما میتواند همهچیز را طوری کنترل کند که بازگشت به روند عادی زندگی ممکن شود.
مصیبتها، حوادث، فقدانها و اتفاقات ناخوشایند از زندگی آدمها دور نمیمانند. کسی که تاب آوری را بهخوبی میشناسد و آن را در خود تقویت میکند از همه اینها میگذرد و در کشاکش روزهای سخت زندگی دوام و تاب میآورد. فرض کنید تصادفی سخت رخ داده و از نظر جسمی آسیب دشواری دیدهاید. تحمل وضعیت و تلاش برای بهبودی، همراه با ناامید و خستهنشدن از روند درمان، نشان میدهد فردی تابآور هستید.
تفاوت تاب آوری با دیگر اصطلاحات رایجاصطلاحات متعددی وجود دارند که گاهی مرز میان تعریف تاب آوری با آنها باریک میشود. در ادامه، به چند مورد از این تفاوتها اشاره میکنیم.
۱. تاب آوری و سرسختی؛ تفاوت در چیست؟گاهی مفهوم سرسختی و تاب آوری جایگزین یکدیگر میشوند. منتها تفاوت در چیست؟ سرسختی نوعی ویژگی روانی است که تا حد زیادی شیوه مواجهه افراد با استرس، فشار و چالش را بدون توجه به شرایط تعیین میکند. بخشی از سرسختی مقاومت و خوشبینی برای ایستادن در مقابل چالشها و پذیرش خطرات است و بخشی دیگر شامل اعتمادبهنفس میشود. آدمها با مهارتِ سرسختی میتوانند با تمرکز و تکیه بر چیزهایی که میآموزند و به دست میآورند گامهای بلندی بردارند.
البته چنین مفهومی به تاب آوری شباهت زیادی دارد؛ اما از تفاوتهای میان این دو هم نمیتوان صرفنظر کرد. تاب آوری چیزی است که از آنچه ما را به عقب کشیده، بهسمت بازگشت به نقطه مطلوب قبلی یاری میدهد. منتها سرسختی از همان ابتدا میخواهد از عقبنشینی جلوگیری کند و موجب حرکت بهسمت جلو باشد. داگ استریخارچیک (Doug Strycharczyk)، پژوهشگری در حوزه روان که راجعبه تاب آوری و سرسختی تحقیق و مطالعه میکند، نکته جالبی درباره تفاوت این دو مفهوم گفته است. او به موضوعی مهم در حوزه تاب آوری روانشناختی اشاره میکند:
تمام کسانی که از نظر روحی سرسختی دارند تابآور هم هستند؛ اما اینطور نیست که تمام تابآورها لزوما سرسخت هم باشند.
سرسختها نهتنها به عقب بازنمیگردند که با چالشها هم سرشاخ میشوند تا شکستشان بدهند و گامی روبهجلو در زندگی بردارند. ماری هالووِی (Mary Holloway) ورزشکاری انگلیسی و معروف است که میگوید:
تاب آوری یعنی بدانی تنها کسی که توان و مسئولیت رشد تو را به عهده دارد خودت هستی و بس!
۲. تاب آوری و عزم یا اراده؛ تفاوت در چیست؟مفهوم دیگری که با تاب آوری اشتباه گرفته میشود عزم یا همان اراده است. بر اساس تعریفی که پروفسور گای کلانکستون (Guy Claxton)، استاد و محقق روانشناسی شناختی، ارائه میدهد این دو مفهوم تفاوتهایی دارند:
درباره عزم و اراده تحقیقات بیشتری شده و معنایش تمایل به حفظ علاقه و تلاش برای رسیدن به اهداف در بلندمدت است. عزم و آهنگ با کنترل خود در ارتباط است و با خشنودی کوتاهمدت و مقطعی تفاوت دارد.
روانشناسان و محققان روی مفاهیم دیگر مانند عزم و اراده یا سرسختی بیشتر از تاب آوری کار کردهاند. منتها مفهوم تاب آوری به بررسیهای بیشتری نیاز دارد. البته در اینجا هم بحث تجربه، مهارت و شایستگیها به میان است؛ ولی تفاوتهایی هم هست که برای شناخت تابآوری باید به آنها توجه کرد.
یکی از تفاوتهای اساسی میان تاب آوری و اراده یا همان عزموآهنگ این است که دومی بیشتر بهطور بلندمدت و طولانی معنا مییابد و اولی در کوتاهمدت؛ یعنی تابآوری مخصوص مقاطع زمانی کوتاه است و عزم در بلندمدت معنا پیدا میکند. داشتن هردوی این ویژگیها بسیار مفید و مثبت است.
۳. تاب آوری و استقامت روانی؛ تفاوت در چیست؟یکی دیگر از مفاهیمی که ممکن است با تاب آوری اشتباه گرفته شود همین استقامت روانی است. این اصطلاح یعنی قدرت درونی و ذهنی برای مواجهه با چالشها در زندگی. برای اینکه استقامت روانی داشته باشیم به اراده و نظم شخصی و پشتکار نیاز داریم. اینگونه نیست که این توانایی فقط شامل قدرت بازگشت به شرایط عادی پس از سختیها باشد! بهطور کلی، ویژگی مهمی است که کمکمان میکند در هر شرایطی خود را کنترل کنیم و قوی باشیم.
۴. تاب آوری و پایمردی یا بردباری؛ تفاوت در چیست؟همانطور که میبینید، دنیای واژهها بهشدت گسترده است. پایمردی و بردباری نیز از واژههای دیگریاند که برای بیان حالت استحکام و استقامت روانی مطرح میشوند؛ اما تفاوتهایی با تاب آوری دارند. پایمردی و بردباری یعنی قدرتی ذهنی که به هر فرد توان مقابله با خطر و تحمل درد و ناخوشی را میدهد؛ تحملی که با شجاعت و جسارت همراه است. شباهت میان پایمردی با اراده و سرسختی زیاد است. همه این صفتها و ویژگیهای رفتاری درونیاند و نشانمان میدهند توانایی مقابله و عبور از ناملایمات در آدمی وجود دارد.
با قدرت تاب آوری را آشنایید؟برخورداری از تاب اوری در زندگی مهم است. پژوهشها نشان میدهند تاب آوری بهطور طبیعی در نهاد آدمها وجود دارد. البته این مهارت بهبودپذیر است و میتوان آن را تقویت کرد. انسانها بعد از تجربه لحظات سخت و ناخوشایند میتوانند به زندگی عادی بازگردند و با خوشبینی و امید به زندگی ادامه دهند.
نکته جالبتوجهی که در اینجا وجود دارد رابطه میان ناملایمات و تابآوری است؛ یعنی تا زمانی که سختیها ظاهر نشوند، نمیتوانیم متوجه شویم ما در وجودمان مجهز به ویژگی خاصی هستیم که به ما امکان بازگشتن به شرایط عادی بعد از سختیها را میدهد یا نه. تاب اوری با خوشبینی و تلاش برای جبران همراه است.
البته تقویت مهارت تاب آوری در هرکس حدواندازهای متفاوت دارد. در واقع، هرقدر تابآورتر شویم، باارادهتر و خوشبختتر از دل طوفانها جان سالم به در خواهیم برد. میزان تابآوری در آدمها باهم فرق دارد. الیزابت ادوارد (نویسنده معروف آمریکایی) میگوید:
تاب اوری یعنی پذیرش واقعیت تازهای در زندگی، حتی اگر این واقعیت خوشایند نباشد. تو میتوانی با آن بجنگی یا میتوانی کاری نکنی و بهخاطر ازدسترفتهها گریه کنی. انتخاب دیگرت این است که شرایط را بپذیری و آستینها را برای خلق واقعیتی خوشایند بالا بزنی.
نمود تاب آوری در زندگی چگونه است؟نمود تاب اوری در زندگی چگونه است؟ اگر این مهارت و رفتار را در خود توسعه دهیم، چه دستاوردها و نمودهایی از آن در زندگی خواهیم دید؟ با وجود تاب آوری در زندگی، به دستاوردهای زیر خواهیم رسید:
افزایش کنجکاوی و پرسشگری در زندگی؛درنظرگرفتن اخـلاق در ابـعاد مخـتلف زندگی؛شادبودن و داشتن هوش هیجانی در زندگی؛خوشبینبودن در زندگی و داشتن عزت نفس؛جانگرفتن باورهای مذهبی یا ایمانی درونی در وجود؛هدفمندی و معنادادن به زندگی (باور به اینکه زندگیمان مهم است)؛آرامماندن در اوضاع سخت و کنترل خود در مواقعی که فشارهای مختلف و زیادی وجود دارد؛برخورداری از حس طنز و شوخطبعی، و تقویت حس نوعدوستی و عشق و همدردی با دیگران؛استقلالداشتن و توانایی زندگی بدون کمک دیگران، و توانایی مراقبت از خود و ساختن زندگی بهتر؛ایجاد تعادل در بخشهای مختلف زندگی (مانند تفریح، تحصیل، کار، و شرکت در رویدادهای فرهنگی و اجتماعی)؛تقویت عادتهای خوب و سالم در زندگی (مانند داشتن خواب کافی و تغذیه مطلوب، ورزشکردن، رعایت بهداشت فردی، دوری از مصرف الکل و مواد مخدر)؛اجتماعیترشدن و بهرهمندی از تواناییهای اجتماعی (مانند داشتن تعهد در رابطه، برقراری ارتباط با دیگران و همراهشدن با آنها، و کنترل وابستگی به دیگران)؛افزایش توانایی سازگاری با آدمها و شرایط و پذیرش این نکته که گاهی کنترل وقایع و محیط در دستمان نیست (بنابراین، افزایش توانایی تطبیق خود با محیط و داشتن راهکارهایی برای مواجهه با شرایط خارج از کنترل ضروری و مفید خواهند بود). تاب آوری و انعطافپذیری در زندگیدر یک کلام، اگر فردی تاب اوری را در خود تقویت کند و نسبت به خود آگاهتر شود، بهراحتی میتواند احساسات و افکار و رفتارهایش را در زندگی مدیریت کند. چنین فردی متوجه میشود زندگی بالاوپایین دارد و باید با آن با اراده و بهکارگیری روشهای سازنده همراه شد. رابرت جوردن، نویسنده معروف آمریکایی، حرف جالبی درباره تاب اوری گفته است:
بلوط بیانعطاف و بدون سازگاری، با باد میجنگد و میشکند؛ اما درخت بید در مواجهه با باد خود را خم میکند، تاب میآورد، منعطف میشود، و زنده میماند.
عوامل کمککننده برای تقویت این توانمندیخوب است به عواملی نیز اشاره کنیم که در تقویت این مهارت و توانمندی ذهنی کمکمان میکنند:
هرقدر تواناییمان در داشتن برنامههای واقعگرایانه بیشتر باشد، تابآوریمان هم بیشتر خواهد شد؛هرقدر مهارتهای حلمسئله در ما بهشکل قویتر وجود داشته باشند، تابآوریمان هم بیشتر خواهد شد؛هرقدر بهتر بتوانیم با رویدادهای ناگهانی روبهرو شویم و احساساتمان را بهتر کنترل کنیم، تابآورتر خواهیم شد؛هرقدر دید مثبتتری نسبت به خود داشته باشیم و باورمان این باشد که قدرتمند هستیم، تابآورتر خواهیم شد. چرا تقویت مهارت تاب آوری مهم است؟اهمیت تاب اوری را نمیتوان نادیده گرفت. در دنیایی که اختیار بسیاری از وقایع و رویدادها در دستانمان نیست، نیاز داریم تابوتوانمان را در مواجهه با ناملایمان بیشتر و بیشتر کنیم. اما چرا؟
هرقدر تابآورتر شویم، تواناییمان در ادامهدادن تحصیلات و یادگیری هم بیشتر میشود؛تاب اوری به کاهش غیبتها از محل کار و تحصیل هم کمک میکند و از ما فردی فعالتر میسازد؛یکی از دستاوردهای تاب اوری کاهش علامتهای افسردگی در زندگی و توانایی مدیریت استرسهاست؛تابآورترها با بیماریهای جسمانی سخت هم بهتر روبهرو میشوند و احتمال بهبودیشان هم بیشتر است؛فرد تابآور کمتر خود را در معرض ریسکهای حسابنشده قرار میدهد و زندگیاش را کمتر وارد زمینههای خطرناک میکند؛تاب اوری زندگیِ سالمتری را برای هر فرد به همراه میآورد و از مرگومیر ناشی از تصمیمات اشتباه و بیطاقتشدن جلوگیری میکند؛افراد تابآور در کهنسالی هم دوران بهتری را نسبت به دیگران سپری میکنند و با چالشهای سنی خود بهدرستی و سلامتی مواجه میشوند.هلن کلر معروف را که میشناسید؟ او میگوید:
دنیا پر از داستانهای غمانگیزِ سختیکشیدنهاست. منتها داستانهای زیادی هم درباره مواجهه و پیروزشدن در مقابل این سختیها وجود دارد. خوشبینی من ریشه در نادیدهگرفتن تلخیها و بدیها ندارد؛ بلکه از باورم به غلبه خوبیها و خوشیها بر آنها نشئت میگیرد. سرانجام، همیشه خوبی بر بدی حاکم میشود.
چگونه مهارتهای تاب آوری را تقویت کنیم؟تا اینجا، بهطور کامل متوجه شدیم تاب اوری ویژگی و رفتاری مهم است. منتها چطور میتوان آن را در خود تقویت کرد و توسعه داد؟ خوشبختانه، همه ما میتوانیم تاب اوری را معنا کنیم و آن را در وجود خود گسترش دهیم. اینطور نیست که فرد، تابآور به دنیا پای میگذارد و دیگری بدون این ویژگی به دنیا میآید. البته ویژگیهای وراثتی را نمیتوان نادیده گرفت. برخی از افراد تابوتحمل بیشتری نسبت به دیگران دارند؛ اما همیشه پای اکتساب هم به میان است و از راه افزایش تواناییهای خود میتوانیم تابآورتر شویم.
برای اینکه ویژگی های تاب آوری را در خود رشد دهیم، به شناسایی فرصتهایی نیاز داریم که در رشد و توسعه فردی کمکمان میکنند. بعد از آگاهی نسبت به اینها، لازم است پرتوان و باجسارت بهسمت جلو حرکت و از فرصتها استفاده کنیم. روشهای زیر در تقویت ویژگی های تاب آوری کمکمان میکنند:
حواسمان به سلامتمان باشد و خودمراقبتی را فراموش نکنیم؛با تقویت حس بخشش در خود از بند کینهها و عقدهها رها شویم؛از تجربههایمان برای دیگران بگوییم و آنها را با دیگران در میان بگذاریم؛سبک زندگیمان را سالم کنیم، برای نمونه خوب بخوابیم و خوب بخوریم؛در زندگـی منظم باشیـم و با هدفمندی به لحظههایمان معـنا بدهیم؛به خودمان اجازه تجربه احساسات مختلف را بدهیم و احساساتمان را سرکوب نکنیم؛در صورت نیاز، برای مدیریت بهتر احساساتمان به مشاور و روانشناس مراجعه کنیم؛برای حل مشکلات، منتظر ننشینیم و ابتکار عمل را به دست بگیریم و مسائل را حل کنیم؛بدانیم به چه حمایتها و پشتیبانیهایی در زندگی نیاز داریم و از کمک این پشتیبانان بهره ببریم؛روی نکات مثبت هرچیز دست بگذاریم و با مثبتاندیشی عاقلانه و واقعبینانه روحیهمان را بالا ببریم. تاب آوری و تربیت فرزنداگر مسئولیت تربیت فرزند را به عهده داریم، باید حتما نسبت به تقویت تاب اوری در او تلاش کنیم. آینده چنین کودکی بهطور قطع درخشانتر از کسی است که تابآوردن در مواجهه با سختیها را یاد نگرفته است. جودی پیکولت (Jodi Picoult) نویسنده معروف آمریکایی میگوید:
ظرفیت آدمها مانند شاخههای بامبو است. بامبوها هم مانند تابآوریِ ما انعطافپذیرتر از آناند که به نظر میرسند.
در آخرآشنایی با تاب آوری در روانشناسی و زندگی کمکمان میکند تسلط بیشتری نسبت به خود پیدا کنیم. ما باید قویتر شویم چون چارهای نداریم. استیو مارابولی (Steve Maraboli) که نویسنده و محقق و سخنرانی در زمینه رفتار است به نکته بسیار جالبی اشاره میکند. او میگوید زندگی هیچگاه آسانتر نمیشود؛ ماییم که باید تابآورتر و سرسختتر شویم.
تاب آوری و سلامت روان نسبت مستقیمی باهم دارند. هرقدر تابآورتر شویم، زندگیمان سالمتر پیش خواهد رفت. رشد اعتمادبهنفس، عزتنفس، هدفمندی و تلاش برای تغییر سبک زندگی از دستاوردهای تابآوریاند و همگی باعث میشوند سلامت روان و البته جسممان بیشتر شود.
شما بگوییدنظرتان درباره تاب اوری چیست؟ شما برای تقویت این رفتار و ویژگی در خود چه میکنید؟ تلاشهایتان در این زمینه چه بوده است؟ نتیجه گرفتهاید؟
به این مطلب امتیاز بدهید:موضوعات مرتبط با این مطلب :
برچسب ها:
ایسنا/خراسان رضوی یک روانشناس بالینی با اشاره به اینکه افراد کمالگرا از اشتباه کردن هراس دارند، گفت: این افراد از نقص داشتن و اشتباه کردن میترسند و باید به صورت عمدی مرتکب خطا شوند.
انسان موجود پیچیدهای است و این پیچیدگی میتواند باعث ایجاد مشکلات زیادی در ارتباط با خود و دیگران شود و به ناچار باید این مسیر سخت و پیچیده را پشت سر گذاشت. پس باید به دنبال راهی بود که بتوان در طول دوره زندگی کمترین آسیب و تنش را در برخورد با مشکلات از جمله ضربههای روحی روانی متحمل شد؛ چراکه تجربه چنین ضربههای سنگینی، آسیبهای جسمی و روحی وارده به آدمی را دوچندان میکند؛ به طوری که جبران آن حتی تا پایان عمر کاری سخت و در برخی موارد محال خواهد بود.
در این راستا سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی با هدف آموزش ساده و کاربردی روانشناسی و با محوریت آسیبهای روانی و خودشناسی، هر هفته برنامهای اینستاگرامی را با عنوان سایکولایو برگزار میکند که شاید گامی موثر در آشنایی با این مسائل باشد.
احسان متینفر شامگاه گذشته، 9 مهر ماه، در این برنامه که با موضوع نحوه مقابله با کمالگرایی برگزار شد، اظهار کرد: افراد کمالگرا باید ببینند که پیامدهای مثبت و منفی کمالگرایی برایشان چه بوده است، در واقع اگر ما پیامدهای مثبت و منفی کمالگرایی و ویژگیهای آن را در کف ترازو قرار دهیم، در آنجا متوجه میشویم که آیا کمالگرایی به افراد کمک میکند یا به آنها آسیب میرساند.
وی ادامه داد: بنابراین در اولین گام باید ببینیم که آیا کمالگرایی آسیبزا است یا خیر. این کار به ما کمک میکند و انگیزه میدهد، انگیزهای که شاید برای ما خشم باشد، دلیل این خشم این است که وقتی فرد متوجه میشود که یک الگوی رفتاری باعث آسیب رساندن به او میشود در آنجاست که دچار احساس خشم میشود، این خشم نسبت به الگوهای رفتاری گذشته است و هرچقدر این خشم بیشتر باشد، انگیزه برای تغییر دادن و کنار گذاشتن آن بیشتر است.
این روانشناس بالینی افزود: مسئلهای که وجود دارد این است که زمانی که فرد قصد کنارگذاشتن کمالگرایی را دارد دچار نوعی ترس در درون خود میشود که اگر کمالگرا نباشم پس چه فردی و با چه نوع رفتاری باشم. ما انسانها همیشه دوست داریم که دنیا برایمان قابل پیشبینی باشد و بر اساس همین پیشبینیها بتوانیم حرکت کنیم. هنگامی که من با عینک کمالگرایی به دنیا نگاه کنم به راحتی برایم قابل پیشبینی است و میتوانم حدس بزنم که چه اتفاقاتی قرار است بیفتد اما زمانی که کمالگرایی کنار گذاشته میشود دیگر اینطور نیست و این ابهامات و تاریکیها گاهی اوقات باعث میشود که ما نتوانیم از کمالگرایی فاصله بگیریم و در الگوی رفتاری گذشته خود باقی بمانیم.
متینفر بیان کرد: نکته بسیار مهمی که در مقابله با کمالگرایی وجود دارد این است که افراد برای خود و عملکردشان، معیارها و استانداردهای سطح بالا میگذارند، معیارهایی که یا غیرقابل دستیابی هستند یا اگر بخواهند به آنها دسترسی پیدا کنند باید هزینههای زیادی را بپردازند. حال به این موضوع فکر کنیم که اگر استانداردها و معیارهای خود را کمی تعدیل کنیم نه به معنای کنار گذاشتن، این موضوع چه فواید و ضررهایی را در پی خواهد داشت؟ آیا ضررهای آن بیشتر است یا منفعت و فوایدش. اینکه با پایین آوردن استانداردها وقت بیشتری برای تفریح و پرداختن به سایر علایق داشته باشم آیا خوب نیست؟ این سوالی است که باید به آن پاسخ دهیم.
وی گفت: وقتی ما کمالگرا میشویم انگار دارای شخصیتی کاریکاتوری هستیم. چه چیزی باعث شده که کاریکاتور خندهدار باشد؟ اینکه تناسبی بین سر و تنه وجود ندارد و همین تضاد باعث خندهدار بودن کاریکاتور است. کمالگرایی نیز به همین شکل است. زندگی افراد کمالگرا کاملاً کاریکاتورگونه است. یک وجهه آن خیلی بزرگ و برجسته است و وجهه دیگر کاملا کوچک و ناچیز است. بنابراین تعدیل معیارها و استانداردها مرحله دوم است.
متینفر ادامه داد: بعد از اینکه فرد انگیزه پیدا کرد و متوجه شد که کمالگرایی به او آسیب میرساند باید یک تصمیم شجاعانه اتخاذ کند و از دایره امن زندگی خارج شود. خروج از دایره امن زندگی شاید یکی از اضطراب آمیزترین کارهایی است که ما در طول زندگی خود انجام میدهیم و به همین دلیل است که گاهی اوقات مقابله با کمالگرایی، سخت و خوفناک میشود. چیزی که مهم است این است که فرد سعی کند کارهایی را که تابحال بخاطر کمالگرایی از انجام آن صرف نظر میکرده و کارهایی را که در دوران کمالگرایی انجام میداده جابهجا کند.
این مشاور عنوان کرد: فرد کمالگرا همیشه از اشتباه کردن و نقص داشتن میترسد و خیلی به تفریح نمیپردازد. حال باید فرد وقتی را برای تفریح کردن بگذارد و حتی به صورت عمدی ناقص باشد و مرتکب خطا شود. افراد کمالگرا چون فاجعهسازی میکنند و پیامدهای اشتباه کردن را یک پیامد بسیار خطرناک درنظر میگیرند، به همین دلیل هرگز به آن رفتارها دست نمیزنند و همیشه سعی در کامل بودن دارند؛ بنابراین باید از دایره امن خود خارج شوند، به عنوان مثال اگر فردی ۵ دقیقه دیرتر به قرار خود برسد چه اتفاقی میافتد؟ آیا اتفاق منفی که از آن میترسد رخ میدهد یا خیر؟ حال اگر این اتفاق منفی رخ دهد توان مقابله با آن را ندارد؟ بنابراین ما در اینجا قصد داریم که افراد روی بیاورند به کارهایی که خارج از دامنه امن زندگیشان است.
این روانشناس ادامه داد: کمالگرایی شبیه مسیری است که فرد همیشه درحال رفت آمد از آن است. حال وقت آن رسیده که مسیر جدیدی را امتحان کند اما ممکن است در این مسیر فشارها و اضطرابهایی باعث شود که فرد دوباره به مسیر قبلی خود بازگردد؛ بنابراین مهم است که فرد آسیبها و ضررهای کمالگرایی را برای خود مرور کند. مسئله مهم در اینجا این است که اضطراب هیچ وقت پایدار باقی نمیماند، اضطراب مسئلهای موقتی و گذرا است. فرد اگر اضطراب را تحمل کند و اجازه دهد این اضطراب به نقطه اوج خودش برسد بعد شاهد این موضوع هستیم که اضطراب خودبهخود پایین افتاده و از شدت آن کم میشود.
این روانشناس بالینی در رابطه با اینکه چطور میتوان با رفتارهای کمالگرایانه مبارزه کرد، افزود: اول از همه بهتر است که یک حیطه از زندگیمان را که تحت تأثیر کمالگرایی قرار گرفته، مشخص کنیم. این حیطه میتواند کار، تحصیل، فرزندپروری، وسایل مربوط به خانه، وسایل مربوط به بهداشت شخصی و هرچیز دیگری باشد، بنابراین یک حیطه را انتخاب کنیم و در آن حیطه یک رفتا کمالگرایانه را انتخاب کنیم. سپس برای خود یک هدف قرار بدهیم؛ به عنوان مثال اگر درگذشته در حیطه تحصیل، مقالهای را پنج بار مرور میکردیم حال تنها دو بار این کار را انجام دهیم و برای خود هدفگذاری کنیم که وضعیت فعلی را به وضعیت مطلوبتری برسانیم. مسلما در اینجا هر گامی که برداریم دچار اضطراب می شویم، اما با تکرار این گامها و رسیدن به هدف این اضطرابها نیز کاهش پیدا میکنند و از بین میروند .
متینفر افزود: موضوعی که در اینجا مهم است این است که با این تغییر رفتار شاهد این هستیم که باورها و افکارمان درحال تغییر است و نگاهمان نسبت به خودمان و توانمندیهایمان تغییر میکند و دیگر نیازی نیست کاری را چندین و چند بار چک کرد یا از افراد مختلف اطمینانطلبی حاصل کرد. درنتیجه همیشه تغییر باورها و تغییر شناختها از رهگذر تغییر رفتارها حاصل میشود.
به این مطلب امتیاز بدهید:موضوعات مرتبط با این مطلب :
برچسب ها:
قطعاً می دانید که گرم کردن یکی از اقدامات اصلی قبل از ورزش می باشد و هیچ جای بحثی هم برای آن وجود ندارد. بعضی از افراد معتقدند که گرم کردن فقط ذهن آن ها را برای ورزش آماده می کند اما این گونه نیست. گرم کردن فواید بسیار زیادی برای جسم شما دارد که اگر آن را ندیده بگیرید ، باعث آسیب به بدن تان می شود. گرم کردن فواید زیر را برای بدن دارد که در این بخش از به آنها پرداخته ایم.
فواید گرم کردن بدن قبل ورزش1. بالا رفتن دمای بدن:
هموگلوبین و مایگلوبین پروتئین هایی هستند که مسئول انتقال اکسیژن به سراسر بدن می باشند و افزایش دمای بدن باعث می شود که اکسیژن راحت تر به قسمت های مختلف برسد و افراد بهتر بتوانند فعالیت های موثر انجام دهند.
2. افزایش جریان خون به عضلات:
جریان خون به عضلات تنظیم می کند که عضلات به حالت مناسبی خم شوند و انعطاف پذیری بیشتری داشته باشند و همچنین انرژی بیشتری را جذب می کند و این کار باعث می شود که عضلات و مفصل ها کارآمد تر باشند و جریان خون مناسب باعث حرکت آسان تر عضلات می شود و بنابراین می توانید طیف وسیعی از تمرین ها را انجام دهید.
3. بهبود حرکات بدنی:
گرم کردن قبل از ورزش به طور خاص ، حرکت های شما را بهبود می بخشد و از آسیب رسیدن به بدن تان جلوگیری می کند.
4. عصب شما را حساس تر می کند:
افزایش حساسیت عصب بعد از گرم کردن به وجود می آید و در واقع پیام های عصبی افزایش بیشتری پیدا می کنند و این موضوع به این معناست که گرم کردن می تواند مهارت حرکتی شما را ارتقا ببخشد و باعث شود که ارتباط مناسب تری بین مغز و بدن تان به وجود بیاید.
5. آماده کردن قلب:
زمانی که قبل از ورزش خودتان را گرم می کنید ، قلب شما آماده می شود و قلب مسئول اکسیژن رسانی به خون می باشد و زمانی که قلب نقش خودش را به خوبی در این مرحله ایفا کند ، قطعاً ورزش موثر تر و سالم تری را تجربه خواهید کرد.
6. کاهش احتمال آسیب دیدگی:
گرم کردن قبل از تمرین ها از آسیب دیدگی جلوگیری می کند و هنگامی که وزنه ای را بلند می کنید، عضلات شما قدرت بسیار زیادی پیدا می کنند و همچنین اگر قبل از آن گرم کرده باشید ، کشش عضلات بهتر از قبل خواهد بود و در واقع گرم کردن، عضلات شما را نرم می کند و از هر گونه خشکی و پارگی در آن ها جلوگیری می شود.
به این مطلب امتیاز بدهید:موضوعات مرتبط با این مطلب :
برچسب ها: